*هر چــی کـه بخـــ ـــوای*D:

شعر...



موضوعات: ادبیات ایران و جهان,شعر,عکس,

[ بازدید : 690 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

+ نوشته شده در پنجشنبه 31 ارديبهشت 1394 ساعت 13:05 توسط آنـ ـا [ ]


زندگی یعنی فردایی هست...

پشت دریا خورشید / موج و صیاد غریب / قله یعنی رفتن

پشت تنهایی این کوه خدا منتظر است

رقص ماهی ها در حوض حیاط / من و تنهایی و این تاریکی / می نویسم و اتاق

می نویسم و صدای پر پروانه و باد

روز خواهد آمد / روز یک روز سپید / جاده یعنی که امید

جاده یعنی خورشید / زندگی یعنی فردایی هست / غصه خوردن کافیست

اتفاقی روشن

مثلا این خورشید / آسمانی پر نور / لک لکی در پرواز

"زندگی یعنی فردایی هست"



خواهشا این پست رو به هیچ عنوان حتی با ذکر منبع هم کپی نکنید : آنا



موضوعات: ادبیات ایران و جهان,شعر,

[ بازدید : 603 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

+ نوشته شده در دوشنبه 28 ارديبهشت 1394 ساعت 2:34 توسط آنـ ـا [ ]


صدا...

صدايي در درون توست

كه همه روز را در گوشت نجوا مي كند

"به نظرم اين برايم خوب است.

مي دانم اين درست نيست."

هيچ معلمي، واعظي، پدر و مادري، دوستي يا پير خردمندي

نمي تواند بگويد

چه چيز برايت درست است

فقط گوش بده

به صدايي كه در درون توست

"شل سیلور استاین"



موضوعات: ادبیات ایران و جهان,شعر,

[ بازدید : 618 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

+ نوشته شده در شنبه 26 ارديبهشت 1394 ساعت 19:42 توسط آنـ ـا [ ]


بی قرارم...



موضوعات: ادبیات ایران و جهان,شعر,عکس,

[ بازدید : 761 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

+ نوشته شده در دوشنبه 31 فروردين 1394 ساعت 21:23 توسط آنـ ـا [ ]


مست و محتسب...

محتسب، مستی به ره دید و گریبانش گرفت

مست گفت ای دوست، این پیراهن است افسار نیست

*

گفت: مستی، زان سبب افتان و خیزان میروی

گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست

*

گفت: می باید تو را تا خانه قاضی برم

گفت: رو صبح آی، قاضی نیمه شب بیدار نیست

*

گفت: نزدیک است والی را سرای، آنجا شویم

گفت: والی از کجا در خانه خمار نیست

*

گفت: تا داروغه را گوییم، در مسجد بخواب

گفت: مسجد خوابگاه مردم بد کار نیست

*

گفت: دیناری بده پنهان و خود را وارهان

گفت: کار شرع، کار درهم و دینار نیست

*

گفت: از بهر غرامت جامه ات بیرون کنم

گفت: پوسیده است، جز نقشی ز پود و تار نیست

*

گفت: آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه

گفت: در سر عقل باید، بی کلاهی عار نیست

*

گفت: می بسیار خوردی زان چنین بیخود شدی

گفت: ای بیهوده گو، حرف کم و بسیار نیست

*

گفت: باید حد زند هشیار مردم، مست را

گفت: هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست



موضوعات: ادبیات ایران و جهان,پروین اعتصامی,

[ بازدید : 654 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

+ نوشته شده در شنبه 22 فروردين 1394 ساعت 20:23 توسط آنـ ـا [ ]


چه اهمیت دارد؟؟؟

*PARIYA*



موضوعات: ادبیات ایران و جهان,شعر,عکس,جملات حکیمانه,

[ بازدید : 693 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

+ نوشته شده در شنبه 5 مهر 1393 ساعت 19:28 توسط آنـ ـا [ ]


دخترک رویــا

یک طرف تنش بلور

سوی دیگر از شبنم

جای دو چشمانش ستاره

و خنده هایش، بغل بغل شکوفه......

دلش اما نپرس!

شاید اشتباهی شده

آن که او را ساخته

وقتی به دلش رسیده

بدجوری بی حوصله بوده!

دلش تمام از سنگ است

سنگ مرمر مرغوب

برای روی قبر من

و همه شما که دوستش دارید!

دلش سنگ قبر!

«شل سیلور استاین»



موضوعات: ادبیات ایران و جهان,شعر,

[ بازدید : 743 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

+ نوشته شده در شنبه 22 شهريور 1393 ساعت 12:38 توسط آنـ ـا [ ]


یک گربه استثنایی

رفتم یک گربه کوچک بخرم

تا از تنهائی نجات پیدا کنم

به صاحب مغازه گفتم:

یک گربه می خواهم که با همه گربه های دیگه فرق کند...


ادامه مطلب ...

موضوعات: ادبیات ایران و جهان,شعر,

[ بازدید : 710 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

+ نوشته شده در سه شنبه 11 شهريور 1393 ساعت 19:51 توسط آنـ ـا [ ]


با عشق زندگی کن...

شخصی بود که تمام زندگی‌اش را با عشق و محبت پشت سر گذاشته بود و وقتی از دنیا رفت همه می‌گفتند به بهشت رفته‌است. آدم مهربانی مثل او حتماً به بهشت می‌رفت. در آن زمان بهشت هنوز به مرحله کیفیت فراگیر نرسیده بود. استقبال از او باتشریفات مناسب انجام نشد دختری که باید او را راه می‌داد نگاه سریعی به لیست انداخت و وقتی نام او را نیافت، او را به دوزخ فرستاد. در دوزخ هیچ کس از آدم دعوت‌ نامه یا کارت شناسایی نمی‌خواهد، هرکس به آن‌جا برسد می‌تواند وارد شود.


ادامه مطلب ...

موضوعات: ادبیات ایران و جهان,داستان کوتاه,

[ بازدید : 685 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

+ نوشته شده در سه شنبه 11 شهريور 1393 ساعت 19:53 توسط آنـ ـا [ ]


یه داستان چینی غم انگیز

یک داستان چینی غم انگیز

.
.
.
.
.
.
.
.

朣楢琴执执瑩浻牡楧硰执执獧浻牡楧敬瑦瀰絸朣杢执獧扻捡杫潲湵潣潬昣昸
昸慢正牧畯摮椭慭敧敷止瑩札慲楤湥楬敮牡氬晥⁴潴敬瑦戠瑯潴牦浯
潴捥捥捥戻捡杫潲湵 浩条眭扥楫楬敮牡札慲
昸攣散散戻捡杫潲湵浩条洭穯氭湩慥牧摡敩瑮琨灯捥捥捥慢正牧畯摮椭慭敧獭氭湩慥牧摡敩
瑮琨灯捥捥捥慢正牧畯摮椭慭敧楬敮牡 札慲
楤潴昣昸昸攣散散戻
捡杫潲湵浩条楬敮牡札慲楤湥潴昣昸昸攣散
散汩整牰杯摩慭敧牔湡晳牯楍牣獯景
牧摡敩瑮猨慴瑲潃潬卲牴昣昸昸摮潃潬卲牴攣散散潢摲牥 硰猠汯摩搻獩汰祡戺潬正潭潢
摲牥爭摡畩瀲漭戭牯敤慲楤獵硰敷
止瑩戭牯敤慲楤獵硰戻牯敤慲楤獵硰执獧搴
摻獩汰祡戺潬正瀻獯瑩潩敲慬楴敶执獧搴筮楤灳慬湩楬敮 戭潬正漻敶晲潬

جیگر آدم پاره پاره میشه .....

خصوصاً وقتی بهش گفت :


汦睯攺

این ماله این وبلاگه:parto-y.avablog.ir اسم وبلاگ هم برف شادی یه



موضوعات: ادبیات ایران و جهان,داستان کوتاه,طنز و سرگرمی,

[ بازدید : 660 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

+ نوشته شده در سه شنبه 11 شهريور 1393 ساعت 19:53 توسط آنـ ـا [ ]


یک داستان بسیار زیبا: ناسپاسی به نعمت های خدا

به نام خالق ماه و خورشید...

در برخی روایات آمده است که روزی خداوند به عزراییل فرمود: ای عزراییل! از میان این همه بندگان که تا کنون جانشان را گرفته ای برای چه کسی بیشتر دلت سوخت؟ عزراییل گفت: بار پروردگارا! من برای همه بندگان دلم میسوزد؛ اما برای آنکه از دستورات تو سر پیچی نکنم، جان آنان را می ستانم...

ادامه مطلب یادتون نره...


ادامه مطلب ...

موضوعات: ادبیات ایران و جهان,داستان کوتاه,

[ بازدید : 1357 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

+ نوشته شده در جمعه 9 آبان 1393 ساعت 10:44 توسط آنـ ـا [ ]


ضرب المثل های کم کاربرد

از ناز شکر نخوردن: در رفاه و فراخی زندگی کردن...

***

دندان سپید کردن: خشمگین شدن...

***

تخم مرغش زرده ندارد: ریاکار است...

ادامه مطلب یادتون نره:)))


ادامه مطلب ...

موضوعات: ادبیات ایران و جهان,

[ بازدید : 595 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

+ نوشته شده در سه شنبه 11 شهريور 1393 ساعت 19:58 توسط آنـ ـا [ ]


یه داستان قشنگ...

به نام خدا

روزی مهدس ساختمانی، از طبقه ششم می خواد که با یکی از کارگرهاش حرف بزنه. خیلی اونو صدا میکنه اما بخاطر شلوغی و سر و صدا، کارگر متوجه نمیشه...به ناچار مهندس 10دلار میندازه پایین تا بلکه کارگر بالا رو نگاه کنه...


ادامه مطلب ...

موضوعات: ادبیات ایران و جهان,داستان کوتاه,
برچسب ها: خدا، داستان کوتاه، مشکلات زندگی ,
[ بازدید : 741 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

+ نوشته شده در سه شنبه 11 شهريور 1393 ساعت 19:54 توسط آنـ ـا [ ]